توهم صلحسازی غربی: وقتی حقیقت نادیده گرفته میشود
نقدی بر کارگاههای صلحسازی غربی که با نادیده گرفتن واقعیتهای تاریخی، جنایات جنگی را به «دیدگاههای مختلف» تقلیل میدهند و مصیبتهای جوامع جنگزده مانند کوزوو را نادیده میگیرند.

توهم صلحسازی غربی
این مقاله به انتقاد جدی از روشهای صلحسازی غربی میپردازد که با تکیه بر «دیدگاههای متعدد» و نادیده گرفتن حقایق تاریخی، به جای درمان زخمهای جنگ، آنها را پنهان میکنند. نویسنده با اشاره به تجربهاش در کارگاههای سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) نشان میدهد که چگونه این برنامهها با اجتناب از بحث درباره جنایات جنگی مانند کشتارها و تجاوزهای سیستماتیک، مانع از رسیدن به صلح واقعی میشوند.
- تمرکز بر «جداسازی مردم از مشکل» بدون توجه به رنجهای انسانی
- اجتناب از بحث در مورد خشونت جنسی به عنوان جنایت جنگی
- تحمیل روایتهای «متوازن» که حقایق را محو میکنند
- استفاده از برچسب «آماده نبودن» برای ساکت کردن قربانیان
- مشابهسازی با داستان «شنل قرمزی» که در آن گرگ توجیه میشود
“ما باید از آنها بپرسیم که چگونه تفاوتهای خود را حل میکردند اگر گرگ مادربزرگهایشان را خورده بود؟” – ویوسا موسلیو “در طول تجاوز، سعی کردم از خودم محافظت کنم—من فقط یک کودک ۱۱ ساله بودم. اما آنها روی من علامت گذاشتند. یک صلیب روی من حک کردند و گفتند: ‘این خاطرهای است که از ما نگه میداری.’” – یک بازمانده
این مقاله هشدار میدهد که چنین روشهایی نه تنها به صلح نمیانجامد، بلکه تاریخسازی کاذب را ترویج میکند و زمینه را برای تکرار فجایع در جاهایی مانند فلسطین فراهم مینماید.




