یادبود عبدالصالح جعفری: استادی که هرگز هیأت علمی نشد
یادداشتی عاطفی درباره عبدالصالح جعفری، شخصیت برجسته دانشگاهی که با وجود شایستگیهای فراوان هرگز به هیأت علمی نرسید. نویسنده با ذکر خاطراتی از تواضع، دانش و تأثیرگذاری او، به بیمهریهای صورت گرفته اشاره میکند.

یادبود عبدالصالح جعفری: استادی که هیأت علمی نشد
این متن یادداشتی عاطفی از علیرضا پارساپور درباره عبدالصالح جعفری است. صالح چهرهای محبوب، دانشمند، متواضع و تأثیرگذار در فضای دانشگاهی بود که با وجود برخورداری از مدارج بالای حوزوی و دانشگاهی و سابقه فعالیتهای تشکیلاتی، به دلایلی از جمله «مهارناپذیر» دانستنش، هرگز به کسوت هیأت علمی راه نیافت. نویسنده با بیان خاطراتی از همنشینی، نماز خواندن و ناهار خوردن با او، به عمق محبت و احترام عمومی نسبت به صالح اشاره میکند.
- تسلط کلام و جذابیت فکری: بیان مسلط و اشراف او بر علوم انسانی و اسلامی، هر جلسهای را تحت تأثیر قرار میداد.
- عشق به حقیقت و گفتوگوی صادقانه: وی همواره به دنبال شنیدن نظرات مخالف و گفتوگو بر پایه استدلال بود.
- فعالیتهای فرهنگی داوطلبانه: هر پنجشنبه با هزینه شخصی خود کلاسهای اندیشه برای دانشجویان برگزار میکرد.
- بیمهری و رد صلاحیت: با وجود شناختهشدنش، در فرآیند تبدیل وضعیت به هیأت علمی رد صلاحیت شد.
- غفلت از سلامت شخصی: او در قبال برنامه زندگی و سلامت خود بیمبالات بود و تنها به مطالعه مشغول بود.
“خدایا! «کمانی در دستان تو ام؛ مرا مهل تا که بپوسم!» نه اسلام مال من است و نه دیگرکیش از آن دیگرکس! ما نگران سرقفلی ادیان نیستیم!” “دکتر! من رد صلاحیتم را به پدرم تبریک میگم. بهش میگم بابا پس از تو دین خریدم ولی نفروختم.”
چهل روز پس از درگذشت نابههنگام او، نویسنده این درد دلها را مینویسد و از فقدان این شخصیت اثرگذار در اوج ثمردهیاش ابراز تأسف میکند.
