ورود به عشق ممنوعه با پسرعمهام و فرجام تلخ زندگی
داستان زنی که قربانی عشق ممنوع به پسرعمهاش شد. ازدواجی که با طلاق و اعتیاد همسر به پایان رسید و اکنون با دختر خردسالش درگیر پیامدهای این رابطه است.

داستان عشق ممنوع و فرجام تلخ
این روایت زندگی زن جوانی است که از ۱۸ سالگی دل به پسرعمهاش «هادی» بسته بود. با وجود علاقه متقابل، خانوادهها به دلیل تفاوتهای طبقاتی مخالف این رابطه بودند. سالها گذشت و هادی با دختری از خانوادهای همسطح خود ازدواج کرد، اما این ازدواج به دلیل علاقه قدیمی او به راوی شکست خورد. پس از طلاق، آندو با اصرار هادی ازدواج کردند، اما زندگی مشترک آنها به سرعت رو به افول گذاشت.
- مداخله مادرشوهر در تمام امور زندگی
- تغییر رفتار هادی و کاهش درآمد خانواده
- خشونت خانگی و کتکخوردن راوی
- اعتیاد هادی به شیشه و وخامت اوضاع
- تولد دختر و افزایش فشارهای روانی
«تو باعث شدی زندگی خوبم از هم بپاشد... اگر نبود عشق قدیمی ات الان خوشبخت بودم.»
«ما دو نفر زندگی چند نفر را خراب کردیم. زندگی همسر اول هادی، زندگی خودمان و زندگی کودکی که حالا باید در میان این همه ویرانی بزرگ شود.»
اکنون راوی پس از سالها تحمل رنج و خشونت، تصمیم به طلاق گرفته و با پشیمانی عمیق به این نتیجه رسیده که اگر آن روزها عشق ممنوع را دنبال نمیکردند، شاید امروز هیچیک از این فجایع رخ نمیداد.




