چالشهای نهاد ازدواج در ایران؛ تداوم زندگی مشترک بر پایه رضایت
مقالهای درباره تقابل میان ایدهآلهای رمانتیک عشق و واقعیتهای ساختاری و قانونی ازدواج در ایران. نویسنده به گسست اخلاقی نهاد ازدواج اشاره کرده و معتقد است قوانین سختگیرانه طلاق و مهریه باعث زندانی شدن شهروندان در حصار ازدواج میشود.

تحلیل جامعهشناختی چالشهای نهاد ازدواج در ایران
نهاد ازدواج در ایران با گسست اخلاقی عمیقی روبرو است که ناشی از تقابل میان ایدهآلهای رمانتیک عشق و واقعیتهای ساختاری و قانونی است. ازدواج مدرن بر پایه عاطفهای سیال و پویا به نام عشق بنا شده که هدف اصلی آن کسب نفع عاطفی مشترک است، اما اصرار بر تعهد ابدی به عنوان پیششرط اصلی غیراخلاقی تلقی میشود. وقتی خروج از رابطهای که به لحاظ عاطفی پایان یافته مستلزم طی بوروکراسیهای طاقتفرسا باشد، نظام اجتماعی عملاً شهروندان را در حصار ازدواج زندانی کرده است.
- قوانین طلاق بر پایه فرض روانشناختی نادرست بنا شدهاند
- سیاست حفظ ساختار خانواده به هر قیمت باعث افزایش هزینههای شکست رابطه میشود
- سلب اختیار برای جدایی آسان نقض حقوق شهروندی و آزادیهای فردی است
- مکانیسم پرداخت مهریه به ابزار فشار اقتصادی و اخاذی تبدیل شده است
- این ساختارها به پنهانکاری، خشونت خانگی و روابط خارج از چارچوب دامن میزند
“سلب اختیار همسر برای جدایی آسان، که به بهانه حفظ بنیان خانواده اعمال میشود، در ذات خود نقض حقوق شهروندی و آزادی های فردی است.”
“اخلاق حکم میکند که در صورت عدم تمایل به ادامه زندگی مشترک، تعهدات مالی باید متناسب با سهم هر فرد در طول زندگی مشترک و به دور از رویکرد تنبیهی باشد.”
راهحل اخلاقی، اصلاح ساختاری قوانین است به نحوی که حق طلاق برای هر دو طرف مساوی و دسترسی به آن آسان باشد. تنها در این صورت است که ازدواج میتواند بر پایه رضایت فعال و مستمر طرفین تداوم یابد.
