خاطرات آزاده خلبان فرشید اسکندری از روزهای انقلاب و جنگ تحمیلی
گفتوگوی تفصیلی با خلبان شکاری F۵ که در سومین روز جنگ به اسارت درآمد. روایتهایی از پایگاه تبریز، اعتصابات خلبانان و مواجهه با محمد محمدی ریشهری

خاطراتی از روزهای پرالتهاب انقلاب
خلبان فرشید اسکندری که در سومین روز جنگ تحمیلی به اسارت دشمن درآمد، در این مصاحبه به روایتهای ناگفتهای از اوضاع پایگاه تبریز در روزهای انقلاب میپردازد. او از اعتصابات خلبانان، درگیری با گروه خلق مسلمان و مواجهههایش با محمد محمدی ریشهری میگوید. اسکندری که مسئولیتهای امنیتی مختلفی داشت، نقش مهمی در آرامسازی غائلههای آن دوران ایفا کرد.
- رویارویی با ریشهری: اسکندری تعریف میکند که وقتی به دستور ریشهری احضار شد، با خود گفت «بسمالله الرحمن الرحیم، سرم رفت بالای دار!» اما در دادگاه با شهادت او، یک راننده تانکر آب از اعدام نجات یافت
- اعتصاب خلبانان: در پایگاه تبریز برخی خلبانان قدیمی که با نظام جدید زاویه داشتند، دست به اعتصاب زدند اما اسکندری و چند تن دیگر با پرواز، اعتصاب را شکستند
- غائله خلق مسلمان: اسکندری در آرامسازی درگیریهای گروه خلق مسلمان در تبریز نقش کلیدی داشت و حتی با هلیکوپتر نیروهای کماندو را برای پاکسازی منطقه انتقال داد
اسکندری میگوید: «آقای ریشهری نگاهم کرد و گفت: تو کی هستی؟ گفتم: اسکندریام که دنبالش هستی» او در توصیف آن دوران میگوید: «هرجا اتفاقی میافتاد میرفتم. شده بودم آچار فرانسه»
این خاطرات تصویری زنده از چالشهای نیروی هوایی در سالهای اولیه انقلاب و جنگ ارائه میدهد.



