روز فرار شاه من هم فرار کردم: خاطرات قاسم صادقی از انقلاب و دفاع مقدس
خاطرات قاسم صادقی، عضو فداییان اسلام، از روزهای انقلاب، فعالیتهای انقلابی، زلزله طبس و حضور در جبهههای جنگ تحمیلی. روایتی از نحوه شناخت حجتیهایها و تجربیات او در کمکرسانی به زلزلهزدههای طبس.

خاطرات انقلابی قاسم صادقی
این متن خاطرات قاسم صادقی از روزهای قبل و بعد از انقلاب اسلامی را روایت میکند. او که از اعضای فداییان اسلام بود، در مغازه پدرش فعالیتهای انقلابی انجام میداد و اعلامیهها را پخش میکرد. صادقی تفکر انجمن حجتیه را اینگونه توصیف میکند: "حجتیهایها لام تا کام حرف نمیزدند. آدم از امر و نهی نکردنشان متوجه میشد که اهل حجتیه هستند... چون قائل به تشکیل حکومت قبل از آمدن امام زمان نیستند."
- فرار در روز فرار شاه: او در روز فرار محمدرضا شاه به روستایی در اطراف قزوین رفت و فردای آن روز بازگشت
- تجربه زلزله طبس: به همراه سیدباقر حسینی به طبس رفت و ۱۷ روز در کمکرسانی به زلزلهزدهها فعال بود
- دیدار با علما: در طبس با آیتالله صدوقی و دیگر علما ملاقات کرد
- اولین جرقه حکومت اسلامی: تجربه همکاری و برادری در باغ گلشن طبس را نقطه شروع تفکر حکومت اسلامی میداند
- عضویت در سپاه: پس از پایان سربازی قصد پیوستن به سپاه داشت اما پذیرفته نشد
"میگفتند خانه، تل خاک شده است. مادرم اینجا بود، خواهرم اینجا بود، برادرم اینجا! میکندیم و آوار را برمیداشتیم تا به جنازهها برسیم."
"امام گفت: «دزدی آماده و سنگی انداخته!» از اینجا دیگر حساس شدیم که دزد کیست و سنگ چیه!"
این خاطرات تصویر زندهای از فضای سیاسی-اجتماعی سالهای منتهی به انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی ارائه میدهد.



