لایبنیتس: فیلسوف نظامساز در تاریخ اندیشه
تحلیل فاطمه مینایی از فلسفه لایبنیتس و تأثیر آن بر علوم شناختی، سیبرنتیک و هوش مصنوعی. بررسی مفهوم موناد و ارتباط فلسفه با منطق و ریاضیات.

فلسفه لایبنیتس: پیشگامی در علوم شناختی و هوش مصنوعی
گوتفریت ویلهلم لایبنیتس (۱۷۱۶-۱۶۴۶) یکی از بزرگترین متفکران تاریخ بشر است که نقش مهمی در شکلگیری فلسفه جدید ایفا کرده است. او در حوزههای مختلفی از فلسفه، ریاضیات و علوم محض فعالیت داشته و دیدگاههای اثرگذاری در الهیات، مابعدالطبیعه، اخلاق، منطق و شناختشناسی ارائه داده است. لایبنیتس همزمان با نیوتن حساب دیفرانسیل و انتگرال را ابداع کرد و در زمینههای علمی متنوعی از جمله زمینشناسی، تاریخ طبیعی و حقوق فعالیت داشت.
- مفهوم موناد: لایبنیتس عالم هستی را متشکل از «موناد»ها میدانست که واحدهای روحانی و خُردترین جزء هستی هستند. مونادها دارای ادراک بوده و جهانی از واحدهای مُدرک تشکیل میدهند.
- نظریه شناخت: لایبنیتس با تصحیح جمله مشهور جان لاک بیان کرد: «چیزی در عقل نیست که از حواس نیامده باشد، مگر خود عقل». این دیدگاه زمینهساز تحولات شناختشناسانه کانت شد.
- پیشگام در علوم مدرن: لایبنیتس در شاخههایی مانند علوم شناختی، سیبرنتیک، نظریه سیستمها و هوش مصنوعی پیشگام بوده است.
«جهان بهعنوان مجموعهای از واحدهای مُدرک و ذیشعور ترسیم میشود که هر کدام بخشی از حقیقت را میبینند.»
«ادراک را نمیتوان تبیین مکانیکی کرد. حتی اگر ماشینی دارای ادراک داشتیم، فقط حرکت قطعات را میدیدیم نه خود ادراک را.»
تحلیل فاطمه مینایی نشان میدهد که لایبنیتس با وجود کمتر شناختهشدن در ایران، تأثیری ماندگار بر تحولات فکری غرب گذاشته و مباحث او در فلسفه ذهن و شناختشناسی همچنان زنده و قابلتأمل است.


