نفرین مادر و آثار مخرب آن
داستان حکمتآمیز عابد بنیاسرائیل که به دلیل بیاحترامی به مادر دچار مصیبت شد و پس از رضایت مادر، آبرویش بازگردانده شد.

داستان حکمتآمیز جریح عابد
این داستان که از امام محمد باقر(ع) روایت شده، حکایتی از عابدی بهنام جریح در بنیاسرائیل است که به دلیل بیاحترامی به مادرش دچار مصیبت بزرگ شد. جریح که همواره در صومعهای مشغول عبادت بود، سه بار به صدای مادرش پاسخ نداد و این بیاعتنایی باعث شکسته شدن دل مادر و نفرین او شد.
- تأثیر نفرین: فردای آن روز زنی فاسق نزد جریح آمد و نوزادی را به او نسبت داد.
- شهرت شوم: مردم او را به زنا متهم کردند و شایع شد که عابدی که مردم را از زنا نهی میکرد، خود مرتکب شده است.
- حکم اعدام: پادشاه وقت فرمان اعدام جریح را صادر کرد.
- پشیمانی مادر: هنگامی که مادر جریح او را در آن حالت دید، از کرده خود پشیمان شد.
- معجزه الهی: پس از رضایت مادر، خداوند با به زبان آوردن طفل بیگناه، حقانیت جریح را ثابت کرد.
جریح به مادر رو کرد و گفت: «مادرم ساکت باش! نفرین تو مرا به اینجا کشانده است.»
مردم به عابد گفتند: «ما از تو نمیپذیریم، مگر اینکه ثابت کنی این نسبتی که به تو میدهند دروغ است.»
پس از این ماجرا، جریح سوگند یاد کرد که هیچگاه مادر را از خود ناراضی نکند و همواره در خدمت او باشد. این داستان اهمیت رضایت والدین و پیامدهای سخت بیاحترامی به آنان را به خوبی نشان میدهد.




