تحول بزرگ نظم نوین اقتصادی با نقش بانکهای بریکس و تضعیف نئولیبرالیسم
مقالهای از آهومادا و چانگ ضرورت نظم نوین اقتصادی بینالمللی را برای مقابله با بحرانهای جهانی و تحقق توسعه سبز و عادلانه تحلیل میکند. نویسندگان بر لزوم اصلاح ساختاری نظام اقتصادی برای رهایی کشورهای درحال توسعه تأکید دارند.

ضرورت نظم نوین اقتصادی بینالمللی
مقالهای از خوزه میگل آهومادا و هاجون چانگ که در نشریه Review of Keynesian Economics منتشر شده، استدلال میکند که معماری اقتصادی کنونی جهان، چشمانداز توسعه کشورهای جنوب جهانی را به شدت محدود کرده است. نویسندگان با تحلیل چهار نقص بنیادین در نظریه تجارت نئوکلاسیک، پیشنهادات بلندپروازانهای برای ایجاد نظم نوین اقتصادی ارائه میدهند.
نقاط ضعف نظریه تجارت نئولیبرال
- ایستایی و وابستگی به مسیر: نظریه موجود نمیتواند تفاوت پتانسیلهای تولیدی بخشهای مختلف را درک کند
- غیرسیاسی بودن: نقش قدرت دولتهای مسلط در شکلدهی قواعد بینالمللی نادیده گرفته میشود
- بیتوجهی به توزیع: نابرابریهای فزاینده بین کشورهای مرکز و پیرامون مورد غفلت واقع شده
- ناپایداری زیستمحیطی: رشد نامحدود بدون درنظرگیری محدودیتهای محیطی مفروض گرفته میشود
نویسندگان با قیاس "چیپس سیبزمینی در برابر میکروچیپ" نشان میدهند تخصص در کالاهای کمارزش به تولید فناوریهای پیشرفته منجر نمیشود.
ستونهای اصلی نظم نوین
مقاله چهار ستون سیاستی برای نظم نوین پیشنهاد میدهد: انتقال فناوری از شمال به جنوب، حمایتگرایی نامتقارن سبز، حاکمیت دیجیتال و امکانسنجی سیاسی. نویسندگان معتقدند عوامل مانند افزایش وزن اقتصادی کشورهای بریکس و تنوعبخشی منابع مالی، پنجره فرصتی برای جنوب جهانی ایجاد کرده است.
این مقاله نه یک نقشه راه ساده، بلکه مداخلهای فوری و ضروری برای بازآفرینی بنیانهای حاکمیت اقتصادی جهانی معرفی میشود.



