سه پایه لرزان مدرنیته ایرانی: دانشگاه از ایده فلسفی فروغی تا سلطه الگوی آمریکایی
رضا ماحوزی تحلیل میکند که فلسفه دانشگاه در ایران از ۱۳۰۴ تا ۱۳۵۹ سه گفتمان اصلی را تجربه کرد: ایده فلسفی فروغی، کنشگری عملگرایانه و توسعهگرایی تکنوکراتیک.

تحول گفتمانهای دانشگاه ایرانی
رضا ماحوزی در تحلیل تاریخ صدساله دانشگاه در ایران نشان میدهد که این نهاد بین سه گفتمان اصلی در نوسان بوده است. موج اول (۱۳۱۲-۱۳۱۶) با رهبری محمدعلی فروغی، دانشگاه را بر پایه ایدۀ فلسفی پیشینی بنا نهاد که سه پایه ایرانیت، اسلامیت و علوم جدید غربی را تلفیق میکرد. موج دوم در دهه ۱۳۲۰ تحت تأثیر حزب توده، کنشگری عملگرایانه را بر نظر مقدم شمرد و دانشگاه به کانون فعالیتهای صنفی تبدیل شد. موج سوم در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ با سلطه الگوی آمریکایی، علوم انسانی را به حاشیه راند و دانشگاه را در خدمت بازار و صنعت قرار داد.
- ایده فروغی: تأسیس دانشگاه تهران با شورای سهشاخه برای ساختن مدرنیته ایرانی
- دوره استقلال: قانون استقلال دانشگاه در دهه ۱۳۲۰ و انتخاب روسا توسط دانشگاهیان
- سلطه تکنوکراسی: ورود فارغالتحصیلان آمریکا به دولت و اولویت علوم فنی
- گفتمانهای حاشیهای: روشنفکری ضدحکومتی و هویتگرایی حزب رستاخیز
«فروغی در پی ایجاد هویتی ویژه برای ایرانیان بود تا با اتکا به میراثی چون گلستان سعدی، با سربلندی در جهان مدرن حضور یابند.»
«شاه در سال ۱۳۴۲ رسماً اعلام کرد همه دانشگاهها باید به سبک آمریکایی اداره شوند.»
این تحولات نشان میدهد که برخلاف تداوم گفتمان فلسفی در غرب، دانشگاه در ایران بین ایدههای هویتی، کنشی و تکنوکراتیک در نوسان بوده و علم قربانی ملتسازی و توسعه شد.




