بررسی ادعاهای بابینمایی و بهائینمایی در انقلاب مشروطه ایران
تحلیل کتاب «مشروطه همگان» درباره ادعاهای دو طیف فکری مخالف که سعی در منتسب کردن انقلاب مشروطه به جریانات بابی و بهائی دارند. نویسندگان کتاب این ادعاها را غیرواقعی و دارای انگیزههای سیاسی میدانند.

نقد ادعاهای بابینمایی مشروطه
کتاب «مشروطه همگان، نقدی بر بابینمایی انقلاب مشروطه» به بررسی ادعاهای دو طیف فکری متضاد میپردازد که سعی در منتسب کردن انقلاب مشروطه ایران به جریانات بابی و بهائی دارند. نویسندگان کتاب - محمدرضا جوادی یگانه و علی راغب - معتقدند این ادعاها غیرواقعی و دارای انگیزههای سیاسی هستند.
- دو طیف اصلی: طیف اول شامل بهائیانی است که میخواهند برای فرقه خود اعتبارافزایی کنند. طیف دوم مشروعهخواهان و تندروهایی هستند که قصد تقبیح مشروطه به عنوان انقلابی غیراسلامی را دارند.
- استدلالهای مطرح شده: ادعاهای بابی بودن نظریهپردازان مشروطه، همسویی آموزههای باب و بهاءالله با ایدههای مشروطیت، و اتهامات مخالفان در آن دوره
- نقد نویسندگان: این آثار ظاهرا علمی اما در باطن غیرمنطقی و دارای تناقضهای فراوان هستند و هدف اصلی آنها تبلیغات سیاسی است.
“ما شاهد مصادره یک انقلاب مردمی در تاریخ ایران هستیم. میبینیم که یک دستاورد جمعی ایرانیان بازیچه دست گروههای ایدئولوژیک شده است.”
“انقلاب مشروطه لحظه زاده شدن «مردم» از دل «رعیت» در ایران است.”
انقلاب مشروطه یک دگرگونی اجتماعی-سیتی بود که برای اولین بار مفهوم شهروندی و حضور زنان در عرصه اجتماعی را به ارمغان آورد. پرداختن به این موضوع در زمان حاضر به دلیل بازتعریف اپوزیسیون و تأکید نظام بر ایدههای بنیادگرایانه اهمیت ویژهای دارد.




