ملکالشعرای بهار: پیوند هنر و سیاست در ادبیات فارسی
تحلیل شخصیت ادبی، فرهنگی و سیاسی ملکالشعرا بهار به عنوان آخرین ادیب بزرگ ایران که سنت کهن ادبی را در خدمت مضامین مدرن قرار داد. تصنیف «مرغ سحر» نمونه بارز ترکیب هنر و سیاست در آثار اوست.

ملکالشعرای بهار: سنتگرایی هدفمند در خدمت مدرنیته
محمدتقی بهار (۱۲۶۵-۱۳۳۰) به عنوان آخرین ادیب بزرگ ایران شناخته میشود که توانست سنت و مدرنیته را در آثارش تلفیق کند. او با وجود تعلق خاطر به سنتهای کهن ادبی فارسی، این کهنگرایی را آگاهانه در خدمت مضامین مدرن قرار داد. جهانبینی بهار آمیزهای از آزادی، عدالت، دموکراسی و مبارزه با استبداد بود که در قالبهای سنتی مانند قصیده ارائه میشد.
- سبکشناسی و پژوهشهای دانشگاهی: تألیف کتاب سهجلدی «سبکشناسی نثر فارسی» و تصحیح متون کهن مانند «تاریخ سیستان»
- تحول فکری: گذر از تعصب مذهبی به وحدت اسلامی و گرایش به جنبشهای عدالتخواه
- نهادسازی فرهنگی: تأسیس انجمن دانشکده و نقش محوری در هزاره فردوسی
- روزنامهنگاری: انتشار روزنامههای نوبهار و مجله دانشکده برای گسترش گفتمان سیاسی
- تصنیف مرغ سحر: اثر جاودانهای که هنر و سیاست را با مفاهیم عدالتخواهانه تلفیق کرد
پرویز ناتل خانلری درباره بهار میگوید: «آخرین ادیب بزرگ ایران که در کلیه علوم ادبی به کمال رسید»
دکتر صدرالدین الهی معتقد است: «تغییر فکر بهار نه تزلزل سیاسی، بلکه تکامل هر انسان متفکری بود»
ماندگاری بهار نه در نوآوری فرم، بلکه در مضمونآفرینی و استفاده هنرمندانه از بلاغت کهن برای بیان انتقادات اجتماعی بود. او پلی مستحکم میان ادبیات فاخر و دغدغههای مردمسالارانه ایجاد کرد و میراثش همچنان معیار سنجش شعر سیاسی و اجتماعی ایران معاصر است.




