آفت بینقشگی: تحلیل محسن اسماعیلی از خلاء تئوریک ایران با الهام از نائینی و مطهری
محسن اسماعیلی در تحلیل خود به فقر مبانی نظری و فقدان طرح عملی در نهضتهای اجتماعی مانند مشروطه میپردازد و با استناد به دیدگاههای آیتالله طالقانی و شهید مطهری، بر ضرورت ارائه طرحهای روشن اسلامی برای حکومت تأکید میکند.

تحلیل فقر مبانی نظری در نهضتهای اجتماعی
محسن اسماعیلی در این مطلب به آفت اصلی نهضتهای اجتماعی و سیاسی ایران، به ویژه انقلاب مشروطه، میپردازد که همان فقر مبانی نظری و فقدان نقشه راه عملی برای دوران پس از پیروزی است. او با استناد به دیدگاه آیتالله طالقانی توضیح میدهد که این ابهام تئوریک منجر به تفسیرهای متناقض با ارزشهای دینی شد و باعث سرخوردگی متدینان و عالمان دینی گردید.
- تفسیرهای مغرضانه از نظام مطلوب جایگزین
- متهم شدن دین به بیبرنامگی و ناپاسخگویی
- فرصتطلبی گروههای مختلف برای طرح خواستههای خود
- عدم وجود معیار روشن برای ارزیابی ادعاهای زمامداران
- سردرگمی جوانان مسلمان در مواجهه با مسلکهای مختلف
«با آنکه برای درهم شکستن مقاومتِ استبداد، علما و توده مسلمانان پیشقدم بودند، حال که مجلسی برپا شد و نمایندگانی اعزام گردیدند، یک عده سبکسرانِ از فرنگ برگشته و خودباخته سخنان و ظواهر زندگی اروپاییان، به میان افتادند.»
«فرض کنیم ساختمان فرسوده و بیقوارهای را که در آن با ناراحتی بسر میبریم، میخواهیم خراب کنیم و به جای آن، ساختمانی نو و زیبا بسازیم.»
شهید مطهری نیز این موضوع را یکی از شش آفت اساسی نهضتهای اسلامی دانسته و تأکید میکند که عدم ارائه طرح مشخص برای آینده، مردم را به سوی گروههای دیگر با نقشههای روشن سوق میدهد. او روحانیت را به عنوان گروه مهندس اجتماعی مورد اعتماد جامعه معرفی میکند که باید به ارائه طرحهای روشن اسلامی بپردازد. در نهایت، عظمت مرحوم نائینی در نوشتن کتاب «تنبیهُ الاُمَّة و تَنْزیهُ المِلَّة» به دلیل شجاعت در طراحی الگوی حکومت دینی در فضای غبارآلود آن دوران ستوده شده است.


