خاطرات ناصرالدینشاه: خنده غیرقابل کنترل از دیدن شاهزاده هندی در کربلا
ناصرالدینشاه قاجار در خاطرات خود از ملاقات با شاهزاده هندی در کربلا مینویسد که ظاهر عجیب و مضحک او باعث شد طوری بخندد که نزدیک بود خفه شود.

خنده غیرقابل کنترل ناصرالدینشاه از دیدن شاهزاده هندی
ناصرالدینشاه قاجار در خاطرات روز ۲۴ آذر ۱۲۴۹ از ملاقات غیرمنتظره با شاهزاده هندی به نام زاهدالدینشاه در کربلا نوشته است. شاه در حین زیارت حرم حضرت عباس(ع) با این شاهزاده که برادر محمدنجفمیرزای مرحوم بود روبرو شد. ظاهر عجیب و مضحک شاهزاده به قدری غیرعادی بود که ناصرالدینشاه نتوانست خنده خود را کنترل کند.
- پوشش عجیب: جبه زری کهنه، کلاه غریب، جقه کثیف و شلوار سفید چرک
- واکنش ناصرالدینشاه: خندهای که منجر به اشک ریختن و نزدیک به خفگی شد
- موقعیت مکانی: این اتفاق در حرم حضرت عباس(ع) در کربلا رخ داد
- شرایط خاص: وجود امرا و اعیان بسیاری در محل که شاهد این صحنه بودند
- تأثیر بر زیارت: خنده شاه حتی در حین نماز و زیارت ادامه پیدا کرد
"شاهزاده را که دیدم، چیز غریبی عجیبی بود که انسان از دیدن او بیاختیار چنان خنده میکرد که فرضا یک عزیزش در روبهرویش بمیرد، در آن ساعت این شخص را به این هیأت ببیند، محال است که خنده نکند."
"به طوری مرا خنده گرفت که کم مانده بود خفه شوم. دو شیشه عطری با یک انفیهدان طلای فرنگی کهنه مندرس، بعد از تعظیمِ هندی تقدیم کرد."
این خاطره نشاندهنده شرایط اجتماعی و روابط بینالمللی دوره قاجار است که چگونه حضور شخصیتهای خارجی در اماکن مذهبی میتواند موقعیتهای غیرمنتظره ایجاد کند.



