تحلیل نظریه قبض و بسط سروش و موضع میهندوستانه در جنگ ۱۲ روزه
مقالهای تحلیلی درباره عبدالکریم سروش و تأثیر نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت در دموکراتیزهکردن فهم دینی. نویسنده ضمن بررسی اهمیت تاریخی این نظریه، نقاط ضعف هرمنوتیک خوانندهمحور آن را تحلیل کرده و موضع مستقل سروش در جنگ ۱۲ روزه را میستاید.

تحلیل کارنامه فکری عبدالکریم سروش
این مقاله به بررسی کارنامه فکری عبدالکریم سروش در هشتاد سالگی او میپردازد. محور اصلی تحلیل، نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت است که در اواخر دهه ۶۰ خورشیدی مطرح شد. در فضای آکنده از یقین انقلابی آن دوران، این نظریه همچون "انقلابی در انقلاب" عمل کرد زیرا سیالیت فهم دینی و وابستگی آن به معارف بشری را مطرح نمود.
- شکستن انحصار تفسیر: قبض و بسط، انحصار مفسران رسمی بر تفسیر متن مقدس را درهم شکست
- دموکراتیزهسازی فهم دینی: فهم متن دینی را به سرمایهای همگانی تبدیل کرد
- پیشتازی فکری: سروش زمانی این نظریه را مطرح کرد که چرخش جامعهشناختی در معرفتشناسی غربی هنوز رخ نداده بود
"سختتر از گرفتار نیامدن در دیکتاتوری حاکمیت، اسیر نشدن در دیکتاتوری جو است" - عزتالله سحابی
نویسنده همچنین از موضع میهندوستانه سروش در جنگ ۱۲ روزه تمجید میکند که نشاندهنده استقلال فکری او در مقابل "دیکتاتوری جو" بود.




