زخمهای نادیده و چرخه خشونت
خشونت و افراطیگری اغلب واکنشی روانی به زخمهای عمیق و حلنشده فردی و اجتماعی است. این تحلیل روانشناختی به مناسبت روز جهان عاری از خشونت به بررسی ریشههای این پدیده میپردازد.

زخمهای نادیده و چرخه خشونت
خشونت و افراطیگری بیش از آنکه محصول یک انتخاب آگاهانه باشند، اغلب واکنشی روانی به زخمهای عمیق و حلنشده فردی و اجتماعیاند. انسانی که بارها طردشدن، بیعدالتی یا نادیدهگرفتهشدن را تجربه کرده و مهارت شناخت و بیان هیجانهای خود را نیاموخته است، بهتدریج خشم فروخوردهاش را در قالب رفتارهای تند و افراطی بروز میدهد.
- از منظر روانشناسی، افراطیگری معمولاً با تفکر مطلقگرا، ناتوانی در تحمل ابهام و ضعف در تنظیم هیجان همراه است
- مقابله مؤثر با خشونت، صرفاً با ابزارهای بازدارنده و برخوردهای قهری به نتیجهای پایدار نمیرسد
- پیشگیری واقعی از مسیر آموزش مهارتهای روانی و اجتماعی میگذرد
- مهارتهایی چون گفتوگوی سالم، پرورش همدلی و تقویت تفکر انتقادی ضروری است
- خشونتستیزی مسئولیتی روانی و اجتماعی است که از خانواده آغاز میشود
“ذهن برای کاهش اضطراب، جهان را به دوگانه ساده «ما و آنها» تقسیم میکند؛ نگاهی که بستر شکلگیری خشونت را فراهم میسازد.”
“بیتردید، ذهنهای سالم و آگاه، امنترین دیوارهای یک جامعهاست.”
خشونتستیزی تنها یک شعار نیست بلکه مسئولیتی است که در فرهنگ عمومی باید نهادینه شود. توانمندسازی اعضای جامعه در شناخت و تنظیم هیجانهایشان احتمال بروز رفتارهای خشونتآمیز را بهطور معناداری کاهش میدهد.




