خطر «صلحهای قلابی» ترامپ برای جهان و ضرورت تکیه بر دیپلماتهای کارکسته
نقدی بر رویکرد صلحسازی دونالد ترامپ که به طرحهای صلح نمادین و زودگذر معروف است. تحلیل شکستهای دیپلماتیک در غزه، کنگو، اوکراین و سایر نقاط جهان که نشان میدهد صلح واقعی نیازمند دیپلماتهای حرفهای است، نه تکیه بر افراد آماتور مانند کوشنر و ویتکاف.
تحلیل صلحسازی نمادین ترامپ و خطرات جهانی
مقاله استیون والت استاد دانشگاه هاروارد به بررسی رویکرد دونالد ترامپ در زمینه صلحسازی بینالمللی میپردازد. نویسنده استدلال میکند که تخصص ترامپ نه در پایان دادن واقعی به درگیریها، بلکه در ارائه “طرحهای صلح پوتمکینی” است - توافقهایی نمادین که با سر و صدای فراوان اعلام میشوند ولی به سرعت فرو میپاشند. این تحلیل با مثالهای متعددی از غزه، کنگو، اوکراین و سایر نقاط جهان همراه است که نشان میدهد ادعاهای ترامپ درباره پیشبرد صلح عمدتاً تبلیغاتی بوده و به نتایج ماندگار منجر نشدهاند.
- طرح صلح غزه: ترامپ این طرح ۲۰ مادهای را “پایان عصر ترور” خواند، اما نه تنها به خشونت پایان نداد بلکه فتح تدریجی کرانه باختری توسط اسرائیل را تسهیل کرد.
- شکست در کنگو: شبهنظامیان ام۲۳ حملات خود را از سر گرفتند و وزیر خارجه آمریکا این اقدامات را “نقض آشکار” آتشبس دانست.
- ادعای پایان جنگ در ۲۴ ساعت برای اوکراین: این ادعا مضحک توصیف شده و تلاشهای ترامپ نتیجهای نداشته است.
- تکیه بر دیپلماتهای آماتور: ترامپ به جای دیپلماتهای حرفهای به افرادی مانند استیو ویتکاف و جرد کوشنر تکیه میکند که تخصص لازم را ندارند.
“ترامپ میخواهد در مرکز دیده شود... بنابراین کیفیت آمادهسازی، کیفیت تخصص و کیفیت مذاکره دیپلماتیک همه بسیار پایین است.” “اگر صلح بر توافقهای توخالی بنا شود، بر برگههایی تکصفحهای با بولتپوینتهایی که در چمن کاخ سفید تکان داده میشوند، احتمالاً دوام چندانی نخواهد داشت.”
صلح واقعی نیازمند پرداختن به جزئیات پیچیده مانند تعیین مرزها، غرامتها، تضمینهای امنیتی و مکانیسمهای نظارتی است. ترامپ به کمحوصلگی و بیعلاقگی به جزئیات معروف است و این ویژگی او را برای میانجیگریهای جدی نامناسب میسازد. در نهایت، نویسنده تأکید میکند که صلحسازی باید بهعنوان یک “چالش دشوار” در نظر گرفته شود که شایسته تلاشی جدی است، نه یک تمرین روابط عمومی یا خودنمایی ریاستجمهوری.



