بیضایی؛ هنرمندی که سیستم فرهنگی نتوانست با او زندگی کند
بهرام بیضایی نه تنها یک هنرمند که جریان فکری و نماد جدایی ناخواسته یک ایرانی از هویت خود بود. مهاجرت او نشاندهنده ضعف ساختاری سیاست فرهنگی و ناتوانی در همزیستی با اندیشههای پرسشگر است.

بهرام بیضایی و چالشهای سیستم فرهنگی ایران
بهرام بیضایی هنرمندی فراتر از سینما بود که به عنوان یک جریان فکری عمل میکرد. آثار او مانند “باشو غریبه کوچک”، “مسافران” و “سگکشی” نه تنها از لحاظ هنری شاخص بودند، بلکه پیامهای عمیق انسانی و اجتماعی دربرداشتند. فیلم “روز واقعه” که بارها از صداوسیما پخش شد، نمونهای از نگاه بیضایی به تاریخ و ادیان به عنوان پدیدههای فرهنگی بود، نه صرفاً باورهای اعتقادی.
- سیستم فرهنگی ایران با بیضایی همزیستی نداشت و همواره با ممانعت از فعالیتهایش روبرو بود
- پرسشگری او اغلب به عنوان تهدید تلقی میشد و گفتوگوی واقعی با او شکل نگرفت
- مهاجرت بیضایی تصمیم فردی نبود، بلکه پاسخ به مشکل ساختاری سیاست فرهنگی بود
- جامعهای که نتواند با هنرمندان پرسشگر زندگی کند، بخش مهمی از هویت فرهنگی خود را از دست میدهد
- تا زمانی که کنترل جایگزین نظارت شود، چرخه حذف یا مهاجرت هنرمندان ادامه خواهد داشت
“مهاجرت بیضایی، تصمیمی فردی نبود؛ پاسخ متفاوت به یک مشکل ساختاری بود”
“هنرمندانی چون بیضایی میراث پرسشگری، پژوهش و خلاقیت و سرمایه ملی هستند”
مهاجرت بیضایی پیام تلخی برای سیستم فرهنگی ایران دارد: ناتوانی در تحمل اختلاف و فقدان نهادهای اندیشهورز مستقل موجب از دست دادن سرمایههای ملی میشود.




