هزار شاعر دور از وطن: تحلیل اظهارات شهرام ناظری درباره مولوی و فضای فرهنگی ایران
تحلیل یادداشت حمیدرضا اسلامی در پاسخ به اظهارات شهرام ناظری درباره مکتب مولوی و فضای فرهنگی ایران. ناظری معتقد است اگر مزار مولانا در ایران بود، مکتبش باقی نمانده بود. نویسنده با اشاره به ناصرخسرو و دیگر اندیشمندان، به بررسی محدودیتهای فکری و فرهنگی میپردازد.
تحلیل اظهارات شهرام ناظری درباره مولوی و فضای فرهنگی
حمیدرضا اسلامی در یادداشتی به اظهارات اخیر شهرام ناظری درباره مکتب مولوی پاسخ میدهد. ناظری بیان کرده که اگر مزار مولانا در ایران بود، از مکتبش چیزی باقی نمانده بود. نویسنده این دیدگاه را نه تردید در حوزه تمدنی ایران، بلکه تلنگر به اهل فهم میداند.
- نویسنده با اشاره به ناصرخسرو و بنیاد فرضی آثارش، به فقدان فضای آزاد برای بررسی بیکموکاست اندیشههای بزرگان اشاره میکند
- یادآوری میکند که با وجود علاقه ایرانیان به مولوی، همه ابعاد فکری او و شخصیتهایی مانند بایزید و خرقانی مجال بروز کامل ندارند
- با ذکر خاطرهای از مدرسه دوران کودکی و محو نام بانیها پس از انقلاب، به «طوفان»هایی اشاره میکند که میراث مادی و معنوی را میبرد
- یاد فیلم «شاید وقتی دیگر» بهرام بیضایی میافتد و به غصه خود از هنرمندان دور از وطن مانند سیاوش کسرایی اشاره میکند
«فضای آزاد متعارف آکادمیک و نیز رفتار اجتماعی و سیاسی بدون سوگیری با بزرگان در ایران سابقه چندانی ندارد.»
«این جدا افتادگی نهچندان به اختیار، قلبم را آتش میزند.»
نویسنده نتیجه میگیرد که دورافتادگی ناخواسته هنرمندان و اندیشمندان از وطن، مسئلهای است که هنوز روزگار ما را تیره کرده است.



