بیسوادی عاطفی و چالش بیان احساسات در روابط خانوادگی
بیسوادی عاطفی به معنای ناتوانی در درک و بیان احساسات، عامل اصلی تعارضات خانوادگی است. این مقاله به ریشههای فرهنگی و تربیتی این پدیده و راههای غلبه بر آن میپردازد.

بیسوادی عاطفی: بحران خاموش روابط انسانی
بیسوادی عاطفی به عنوان ناتوانی در درک، ابراز و تنظیم احساسات خود و دیگران معرفی میشود. این پدیده که تفاوت بنیادینی با هوش هیجانی و هوش عاطفی دارد، منجر به تخریب روابط انسانی به ویژه در حیطه خانواده میگردد. ریشه این مشکل به دوران کودکی و الگوهای تربیتی نادرست بازمیگردد که در آن بیان احساسات نشانه ضعف تلقی میشود.
عوامل مؤثر در بیسوادی عاطفی
- ریشههای تربیتی: سرکوب احساسات در کودکی توسط خانواده
- عوامل فرهنگی: نگاه منفی به ابراز هیجان به ویژه در مردان
- تأثیرات اجتماعی: ارزشگذاری افراطی بر موفقیت عقلانی
پیامدهای ویرانگر
- سردی و فاصله در روابط زناشویی
- افزایش تعارضهای بیپایه و سوءتفاهم
- انتقال بیننسلی فقر هیجانی
- تأثیر منفی بر سلامت روانی خانواده
"او من را درک نمیکند!" - شکایت رایج زوجها در جلسات درمان "سواد عاطفی مهارتی اکتسابی است که میتوان آن را تقویت کرد"
راه حل این چالش از مسیر آموزش و خودآگاهی میگذرد که شامل تمرین آگاهی از احساسات، یادگیری گفتوگوی عاطفی و در صورت نیاز مراجعه به درمانهای تخصصی است.




