علامه طباطبایی و ضرورت عدالت و قانون برای حفظ جامعه
اندیشههای اجتماعی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بر پایه نظریه فطرت، جامعه را پدیدهای مضطر میداند که بقای آن وابسته به استقرار قانون و عدالت است.

اندیشه اجتماعی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان
علامه سید محمدحسین طباطبایی در تفسیر المیزان، نظامی منسجم از اندیشههای اجتماعی را بر پایه تئوری فطرت بنا میکند. از نگاه او جامعه پدیدهای است که بهصورت «اضطراری» و در پی غریزه «استخدام» شکل میگیرد. انسان بهدلیل محدودیت در رفع نیازهای بیپایان خود نظیر مسکن، خوراک و امنیت، ناگزیر به زندگی اجتماعی روی میآورد. اما این غریزه استخدام ذاتاً مستعد افراط و تفریط بوده و به تضادهای اجتماعی میانجامد. بنابراین بنیانیترین لازمه حفظ نظم اجتماعی، تأسیس «عدالت» و «قانون» است تا از تعدی و ظلناشی از این غریزه جلوگیری شود.
- جامعه در نظر علامه دارای هویت مستقل و مشابه یک پیکر زنده است.
- او قائل به پارادایم تلفیقی است؛ یعنی هم اصالت جامعه را میپذیرد و هم مسئولیت فردی را نادیده نمیگیرد.
- قوانین اسلامی را مطابق با عقل و فطرت میداند و آزادی را در چهارچوب قوانین الهی تعریف میکند.
- حکومت موظف به تأمین امنیت و رفاه مادی و معنوی مردم در راستای سعادت اخروی است.
- علامه با استناد به آیاتی مانند «لا اکراه فی الدین» قائل به عدم جواز اجبار در پذیرش دین است.
علامه طباطبایی: «انسان فطرتاً حقیقتجو، توحیدگرا و اخلاقدوست است.»
استدلال علامه: «انبیا حق الزام و اجبار مردم به پذیرش دین یا التزام به احکام را ندارند.»
این ساختار فکری، علامه طباطبایی را به یکی از پیشگامان تفسیر اجتماعی و فلسفه اجتماعی در جهان اسلام معاصر تبدیل کرده است.




