طنزپردازی اسماعیل آتشی در «مثنوی ارزانی» و «رستمنامه نوین»
بررسی دو شعر طنز اسماعیل آتشی که با استفاده از ساختارهای ادبی کلاسیک مانند شاهنامه و مثنوی مولوی به مسائل اجتماعی مانند گرانی و وضعیت دارو میپردازد.

طنز اجتماعی در اشعار اسماعیل آتشی
اسماعیل آتشی، شاعر و طنزپرداز بروجردی، با استفاده از ساختارهای ادبی کلاسیک به نقد مسائل اجتماعی میپردازد. در شعر «رستمنامه نوین» با الهام از داستان رستم و سهراب، وضعیت داروفروشی در خیابان ناصرخسرو را به طنز میکشد. آتشی در این شعر به مشکل کمبود دارو و وجود دلالان دارویی اشاره میکند.
- استفاده از داستان رستم و سهراب برای بیان مشکلات دارویی
- نقد سیستم توزیع دارو و نقش دلالان در بازار
- بازی ادبی با اشعار مولوی در «مثنوی ارزانی»
- پرداختن به مسئله گرانی و وعدههای ارزانی مسئولین
- ترکیب طنز با مسائل اجتماعی روزمره
"چو دانست دارو در این شهر نیست، غریبانه کنجی نشست و گریست" "مژدگانی! کاهش نرخ دلار، میکند پاییزتان را نوبهار!"
آتشی با مهارت خاصی از اشعار کلاسیک فارسی به عنوان پایهای برای بیان انتقادات اجتماعی استفاده میکند و از این طریق هم مخاطب را به خنده وامیدارد و هم به تفکر درباره مسائل جامعه تشویق میکند.
