رمان «مارپیچ خون» در کمتر از یک ماه به چاپ دوم رسید
رمان «مارپیچ خون» نوشته یاشار عبدالحسینزاده که داستانی در فضای مقابله با حزب بعث و اردوگاه اشف را روایت میکند، در کمتر از یک ماه به چاپ دوم رسیده است.

رمان مارپیچ خون به چاپ دوم رسید
رمان «مارپیچ خون» نوشته یاشار عبدالحسینزاده که در کمتر از یک ماه به چاپ دوم رسیده است، داستانی پرتعلیق و رعبانگیز را در فضای مقابله با حزب بعث روایت میکند. داستان از یک گودال خاکی با کفی باتلاقی آغاز میشود که رزمندگان ایرانی در آن به دست حزب بعث افتادهاند و برای نجات دست و پا میزنند.
- داستان از زبان اول شخص روایت میشود که پس از تجربه مرگ چندباره، سر از زندانهای حزب بعث درمیآورد
- شخصیت اصلی به اردوگاه اشرف تبعید میشود و روح او در اختیار برادر مسعود قرار میگیرد
- نویسنده با توصیف دقیق صحنهها، فضای سراسر رعب و وحشت را به خوبی به تصویر میکشد
- داستان بین صحنههای جنگ چریکی و فلشبکهای زیبا مانند فضای خواستگاری در نوسان است
- محور اصلی داستان حول انتخاب شخصیت بین حل شدن در گروهک منافقین یا نجات خود و دوستانش میچرخد
“هر کسی که به ابتدای گودال میرسد با سر نیزه به شهادت میرسد و خونش گودال را پر میکند.”
“حالا دیگر روح او در اختیار برادر مسعود است و نفس او نفس خواهر مریم!”
این رمان با خلق فضایی معماگونه، حس تعلیق خوبی در مخاطب ایجاد میکند و او را به عمق جنگهای چریکی میکشد.




