جهان از خلأ آمد، اما خلأ چگونه شکل گرفت؟؛ پرسش بدون پاسخ دانشمندان
علم در نهایت نمیتواند «چراییهای نخستین» را تبیین کند. تبیین چنین پرسشهایی بهحوزه «فوقعلمی» تعلق دارد، حوزهای که فلسفه و دین در آن نقش ایفا میکنند.

جهان از خلأ آمد: پرسشهای بنیادین هستیشناختی
بحث حاضر به پرسشهای بنیادین درباره منشأ جهان و نسبت علم و دین میپردازد. بر اساس نظریههای فیزیک کوانتوم، جهان از افتوخیزهای خلأ کوانتومی پدید آمده است، اما این خلأ به معنای «عدم مطلق» فلسفی نیست بلکه یک «هیچ فیزیکی» است که خود حاوی انرژی و قوانین مشخص است. پرسش اصلی اینجاست که خود این خلأ کوانتومی، انرژی درون آن و قوانین حاکم بر آن چگونه به وجود آمدهاند؟
- فیزیک کوانتوم تنها «چگونگی» شکلگیری جهان را توصیف میکند نه «چرایی» آن
- نظریههایی مانند «تونلزنی کوانتومی از هیچ» تنها توصیفات میانی هستند
- علم نمیتواند منشأ قوانین بنیادین و انرژی اولیه را تبیین کند
- این پرسشها به حوزه «فوقعلمی» تعلق دارند که فلسفه و دین در آن نقش ایفا میکنند
- مفهوم «خالقی هوشمند و غایتگرا» میتواند پاسخی هستیشناختی به این پرسشها بدهد
رابرت جاستو از الکساندر ویلنکین میپرسد: «خودِ این قوانین که همه این فرآیندها را تبیین میکنند، از کجا آمدهاند؟» ویلنکین پاسخ میدهد: «این سوال مهم است و دغدغه من نیز هست، اما برای آن پاسخی ندارم.»
الن گولد بیان کرده که گفتن «جهان از هیچ به وجود آمده» تفاوتی با گفتن «جهان از یک تکه کلاسیک آغاز شده» ندارد، زیرا خلأ کوانتومی خود یک میدان پرانرژی است.
در نتیجه، علم در درک مکانیسمهای فیزیکی جهان موفق است اما برای پاسخ به پرسشهای هستیشناختی بنیادین، نیاز به نگاهی فلسفی و معنوی داریم که دین و فلسفه آن را ارائه میدهند.




