از افشاگری طلا تا باجگیری رسانهای؛ تحلیل پرونده یاشار سلطانی و بانک مرکزی
پرونده ادعای گم شدن ۶۱ تن طلا با محکومیت یاشار سلطانی وارد فاز جدیدی شد. نقد اقتصادی جای خود را به پروندهسازی امنیتی و باجخواهی رسانهای علیه رئیس بانک مرکزی داده است.

پرونده جنجالی طلای گمشده و تحولات جدید
پرونده ادعای گم شدن ۶۱ تن طلا که توسط یاشار سلطانی مطرح شده بود، با محکومیت قضایی او وارد مرحله پیچیدهتری شده است. این پرونده که در ابتدا با ظاهر نقد اقتصادی آغاز شد، اکنون به سمت پروندهسازی امنیتی و باجخواهی رسانهای تغییر جهت داده است.
تحلیل سیر زمانی پرونده:
- پرده اول: ادعای گم شدن طلا بر اساس محاسبات نادرست
- پرده دوم: پاسخ فنی بانک مرکزی و شکایت قضایی
- پرده سوم: تغییر استراتژی به حملات امنیتی پس از محکومیت
- پرده چهارم: تحلیل motivationهای پشت پرده
تاکتیکهای مورد استفاده:
- استراتژی زمین سوخته برای افزایش هزینههای قضایی
- جنگ نیابتی با پشتیبانی جریانهای ذینفع
- اقتصاد توجه از طریق جنجالآفرینی
- سوءاستفاده از خلاء اطلاعاتی ناشی از تحریمها
"مرز میان شفافیت و شانتاژ در این نقطه مشخص میشود؛ شفافیت به معنای بیان حقیقت است، اما این پرونده غبارآلود کردن فضا با شایعات امنیتی است."
این پرونده نشان میدهد که هدف اصلی نه شفافیت، بلکه استفاده ابزاری از رسانه برای تسویه حساب شخصی و امتیازگیری سیاسی است.


