نقد کن برنز: تحریف تاریخ انقلاب آمریکا با روایتهای «ووک»
ریچ لوری در مقالهای به تحلیل مستند «انقلاب آمریکا» اثر کن برنز میپردازد و ادعا میکند که این فیلم با بزرگنمایی نقش کنفدراسیون ایروکوا در تأسیس آمریکا، تاریخ را تحریف کرده و به روایتهای ایدئولوژیک «ووک» اجازه داده است.

نقد مستند کن برنز درباره انقلاب آمریکا
ریچ لوری در این مقاله به تحلیل مستند جدید کن برنز با عنوان «انقلاب آمریکا» میپردازد و آن را نمونهای از تحریف تاریخ تحت تأثیر گرایشهای «ووک» میداند. به گفته لوری، برنز در آغاز فیلم ادعا میکند که کنفدراسیون ایروکوا (اتحادیهای متشکل از شش قبیله بومی در نیویورک) تأثیر بسزایی در شکلگیری ایالات متحده داشته است—ادعایی که لوری آن را «افسانهای کودکانه» و بدون پایه تاریخی میخواند.
تحلیل ادعای تأثیر ایروکوا
لوری استدلال میکند که虽然 کنفدراسیون ایروکوا وجود داشته، اما این پدیده در تاریخ بیسابقه نبوده و نمونههای مشابهی مانند اتحادیه شهرهای یونان در برابر ایران باستان نیز وجود داشته است. به گفته وی، ارجاع فیلم به سخنان رهبر ایروکوا «کاناساتگو» در سال ۱۷۴۴ و نامه بنجامین فرانکلین در ۱۷۵۱ شواهد ناچیزی برای اثبات این ادعای بزرگ است. لوری مینویسد: «این ایده که گردهمایی آلبانی در ۱۷۵۴ پیشدرآمد انقلاب آمریکا بود، نادرست است—این کنفرانس بخشی از سیاست استعمار بریتانیا برای جلوگیری از اتحاد ایروکوا با فرانسه بود.»
- عدم حضور ایروکوا در اسناد مشروطیت: لوری به تحقیقات دانشمند رابرت نیتلسون اشاره میکند که نشان میدهد ایروکوا در ۳۴ جلد «مجلات کنگره قارهای»، ۳ جلد «مشروح مذاکرات قانون اساسی» و ۴۰ جلد «تاریخچه تصویب قانون اساسی» به عنوان مدل ذکر نشدهاند.
- ادعای دموکراسی ایروکوا: لوری این ادعا را «تبلیغات مضحک» میخواند و اشاره میکند که در این کنفدراسیون هیچ انتخاباتی وجود نداشته و رهبران توسط زنان سالخورده و به صورت موروثی انتخاب میشدند.
- انگیزه سیاسی پشت فیلم: به گفته لوری، برنز نه بر اساس شواهد تاریخی، بلکه به دلیل تمایل به «مرکزیت دادن» به داستان بومیان آمریکا، نقش ایروکوا را بزرگ نموده است.
لوری در نتیجهگیری مینویسد: «فیلم به جای زدودن «صدفههای احساسات و نوستالژی»—چنان که برنز ادعا میکند—در حال ایجاد صدفههای جدیدی است که برای مخاطبان علاقهمند به تاریخ رمانتیکشده درباره گروههای تحت ستم جذاب باشد، اما نه برای داستان خود ما.»
این مقاله نمونهای از انتقادات محافظهکارانه به بازنمایی تاریخ در رسانههای جریان اصلی است.




