ما در حال پرورش کودکانی هستیم که نمیتوانند ریاضی انجام دهند و در نتیجه به راحتی قابل دستکاری هستند
این مقاله درباره بحران فقدان مهارتهای ریاضی پایه در نسل جدید و تأثیر آن بر قضاوت و تصمیمگیری والدین و کودکان بحث میکند. نویسنده نشان میدهد چگونه عدم توانایی در محاسبه مخرج کسرها منجر به تصمیمگیریهای احساسی و خطرناک میشود.

بحران ریاضی و فقدان تفکر انتقادی در نسل جدید
این مقاله به بررسی بحران آموزشی در سیستم تحصیلی آمریکا میپردازد که منجر به ایجاد نسلی شده است که قادر به انجام محاسبات ریاضی پایه نیست. بر اساس آمار دانشگاه کالیفرنیا سان دیگو، ۱۲.۵ درصد از دانشجویان تازهوارد نیاز به دورههای جبرانی ریاضی دارند و بیش از ۸۰ درصد آنها حتی نمیتوانند یک معادله ساده را حل کنند.
- فقدان درک مخرج کسرها منجر به تصمیمگیریهای احساسی میشود
- مثال آدمربایی کودکان: ۱۰۰ مورد در سال در مقابل ۷۲ میلیون کودک
- جایگزینی بازی در فضای باز با خطرات واقعی فضای مجازی
- حذف پدربزرگها و مادربزرگها به عنوان منبع تجربه و زمینهسازی تاریخی
- آمارهای جنایی که بدون زمینهسازی ارائه میشوند
“ما خطر ناچیز را حذف کردیم و خطر واقعی را به حداکثر رساندیم، تنها به این دلیل که صورت کسر را شنیدیم اما هرگز مخرج را محاسبه نکردیم.”
“پدربزرگها و مادربزرگها مخرجهای زنده هستند - آنها همهگیریها، بحرانهای اقتصادی و آشفتگیهای اجتماعی قبلی را به خاطر میآورند.”
راه حل این بحران، بازگرداندن آموزش واقعی شامل ریاضیات، تاریخ و ارتباط بین نسلها است. بدون تفکر انتقادی و توانایی محاسبه نسبتها، نسل آینده آماده حکومتپذیری به جای خودگردانی خواهد بود.




