چندقطبی بودن به معنای برابری نیست و نباید باشد
تنها دولتهای تمدنی با حاکمیت واقعی میتوانند وزن عصر جدید امپراتوریها را تاب بیاورند. این تحلیل به بررسی شکلگیری نظم جهانی جدید از طریق رقابت و ظهور قدرتهای بزرگ میپردازد.

تحول نظم جهانی و ظهور چندقطبیگرایی
جهان در حال گذار از نظم تکقطبی به سمت چندقطبیگرایی است، اما این انتقال به معنای برابری بین کشورها نیست. نویسنده با اصطلاح "چندقطبیگرایی داروینی" توصیف میکند که در آن تنها دولتهای تمدنی با حاکمیت واقعی—متکی بر استقلال استراتژیک و سلاحهای هستهای—میتوانند در این عصر جدید امپراتوریها مقاومت کنند.
شواهد عینی از تحول جهانی
- گسترش architecture نظامی آمریکا در Indo-Pacific و تقویت AUKUS
- مانورهای چین در دریای جنوب چین و کنترل زنجیرههای تأمین
- افزایش بودجه نظامی هند و اتحادسازی در خاورمیانه -投射 قدرت ترکیه در قفقاز و آفریقای شمالی
- نقش ایران در شکلدهی به تحولات از لبنان تا یمن
"چندقطبیگرایی نه آرام است و نه متوازن. جهانی با چندین مرکز قدرت، رقابت، مذاکره و فشار ایجاد میکند."
واقعیت حاکمیت در عصر جدید
- کشورهای کوچک نمیتوانند ادعای بیطرفی کنند
- وابستگی کشورهایی مانند ونزوئلا و اوکراین به قدرتهای بزرگ
- حقوق بینالملل به عنوان مجموعهای از اسناد بیاثر
- شکلگیری مراکز جدید قدرت از طریق عمل، نه دکترین
این تحلیل نشان میدهد که چندقطبیگرایی سلطه یک پایتخت را با رقابت ساختاریافته بین چندین قدرت جایگزین میکند.




