غرب روح خود را از دست داده است – روسیه قصد دارد روح خود را حفظ کند
روسیه در یک لحظه تمدنی ایستاده است. پس از دهها سال خلأ ایدئولوژیک، بار دیگر با این پرسش اساسی روبرو هستیم: ما کیستیم و به کجا میرویم؟ این مقاله به رویای ملی جدید روسیه میپردازد.

روسیه در جستجوی رویای تمدنی جدید
روسیه امروز در یک لحظه تمدنی ایستاده است. پس از دهها سال خلأ ایدئولوژیک، بار دیگر با این پرسش اساسی روبرو هستیم: ما کیستیم و به کجا میرویم؟ مفهوم سیاست خارجی ما به طور رسمی چیزی را که تاریخ مدتهاست آشکار کرده است به رسمیت میشناسد: اینکه روسیه تنها یک ملت نیست، بلکه یک دولت تمدنی است. ریشههای روسیه در جنگلها و استپهای شمال شرق نهفته است. حال و آینده ما در جهان اوراسیا-اقیانوسیه قرار دارد و نه در تقلید خستهکننده از اروپا. برای محقق کردن این سرنوشت، روسیه به چیزی بیش از قدرت و تابآوری نیاز دارد؛ به یک رویای وحدتبخش نیازدارد.
- روسیه چیست و چه نیست: رویای روسیه نمیتواند غربی باشد. نه به این دلیل که از غرب متنفریم، بلکه زیرا تعریف خود در برابر غرب، ما را در جهانبینی آن زندانی نگه میدارد.
- دولت و شهروند: روسیه امروز با چالشهایی روبروست که وحدت میطلبند. در چنین دنیایی، تنها یک دولت قوی میتواند از آزادی دفاع کند.
- ارکان رویای روسیه: این رویا بر چند رکن استوار است: حاکمیت تمدنی، احیای معنوی و اخلاقی، دموکراسی رهبری، وطنپرستی شایستهسالار.
"کشورهای بزرگ به طور تصادفی ساخته نمیشوند. ایدهها از پایین به بالا شناور نمیشوند؛ آنها توسط رهبران و نخبگان خلاقی شکل میگیرند که نسبت به مردم و تاریخ خود احساس مسئولیت میکنند."
"دموکراسی مدتها قبل از اینکه ما آن را رد کنیم، ما را رد کرد. برای روسیه — یک تمدن وسیع، چندقومیتی، مسلح به سلاحهای هستهای که یک خشکی قارهای را اشغال کرده است — دموکراسی به سبک غربی نه قابل اجرا و نه مطلوب است."
شعار آینده روسیه روشن است: به پیش — به سوی ریشههایمان، به سوی خودمان. به سوی اقیانوس آرام، به سوی سیبری، به سوی افقهای جدید. تمدنی که از حمله مغولها، سرفداری، انقلاب، جنگ جهانی و فروپاشی ایدئولوژیک جان سالم به در برده است، فرو نمیریزد؛ بلکه تجدید میشود.




