نقش بیاعتمادی راهبردی روسیه به غرب در پذیرش یا رد طرح صلح آمریکا برای اوکراین
تحلیل عمق بیاعتمادی ساختاری روسیه به غرب و تأثیر آن بر رد طرح صلح آمریکا برای اوکراین، با تمرکز بر تجربیات تاریخی و عوامل ژئوپلیتیکی شکلدهنده این رویکرد.
بیاعتمادی راهبردی روسیه به غرب و رد طرح صلح آمریکا
اظهارات سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، درباره رد طرح صلح آمریکا برای اوکراین را باید در چارچوب بیاعتمادی ساختاری مسکو به غرب تحلیل کرد. این نگرش ریشه در تجربیات تاریخی سه دهه گذشته دارد، بهویژه پس از بحران اوکراین در سال ۲۰۱۴ که بر اصل «بیاعتمادی نهادی به غرب» استوار شد.
- تجربه توافقهای شکستخورده: روسیه به توافقهای مینسک (۲۰۱۴ و ۲۰۱۵) اشاره میکند که به گفته مسکو، نهتنها توسط کییف اجرا نشد، بلکه غرب نیز ارادهای برای وادار کردن اوکراین به اجرای تعهداتش نداشت.
- بحران اوکراین نقطه گسست: بحران اوکراین پس از سال ۲۰۲۲، روابط روسیه و غرب را از «رقابت کنترلشده» به «تقابل ساختاری» تبدیل کرد.
- ابعاد هویتی و تمدنی: بیاعتمادی روسیه به غرب تنها مبتنی بر محاسبات امنیتی نیست، بلکه ابعاد هویتی نیز یافته و غرب را یک «دیگری هنجاری» میداند.
- مسئله تضمینهای امنیتی: از نگاه مسکو، تضمینهای پیشنهادی غرب فاقد اعتبار راهبردی است، چرا که مبتنی بر اراده دولتهایی است که سابقه نقض توافقات بینالمللی را دارند.
- پیامدهای تقابل بلندمدت: رد طرح صلح آمریکا نشان میدهد روسیه خود را برای تقابل بلندمدت با غرب آماده کرده و مذاکرات آتی بر اساس توازن قوا شکل خواهد گرفت.
از منظر کرملین، طرح صلح آمریکا نه یک ابتکار بیطرفانه، بلکه تلاشی برای مدیریت بحران به نفع غرب و مهار روسیه است.
در نظریههای امنیتی، بهویژه رئالیسم تهاجمی، دولتها بر بدترین سناریوها تمرکز میکنند و روسیه نیز احتمال میدهد صلح پیشنهادی مرحلهای موقت برای تضعیف بلندمدت آن باشد.
بیاعتمادی راهبردی روسیه به غرب یک بحران اعتماد ساختاری است که حاصل انباشت تجربیات تاریخی، رقابت ژئوپلیتیکی و تضادهای هویتی است. تا زمانی که این بحران حل نشود، هیچ طرح صلحی نخواهد توانست نظر مسکو را جلب کند.




