نقد فیلم «افسانه سیلیان» – کشاورز لکلک را در داستان مردمی گلآلود و دلگرمکننده به فرزندی میپذیرد
این فیلم که در شمال مقدونیه روایت میشود، با بازیگران غیرحرفهای، داستان کشاورزان سالخوردهای را دنبال میکند که سعی در بقا دارند. همچون فیلم قبلی کارگردان تامارا کوتوسکا، «سرزمین عسل»، این اثر نیز آمیزهای از مستند و داستان است.

نقد فیلم افسانه سیلیان
فیلم «افسانه سیلیان» ساخته تامارا کوتوسکا، درامی دلنشین و گلآلود است که مرز بین مستند و داستان را محو میکند. این اثر که در شمال مقدونیه روایت میشود، با بهرهگیری از بازیگران غیرحرفهای، زندگی کشاورزان سالخوردهای را به تصویر میکشد که با چالشهای اقتصادی شدیدی روبرو هستند. داستان حول محور نیکولا، کشاورز شصتسالهای میگردد که پس از مهاجرت خانوادهاش، تنها مانده و با پیدا کردن لکلکی مجروح، پیوندی نمادین با آن برقرار میکند.
- فیلم با عناصر داستان عامیانه و فیلمبرداری واقعنما، فضایی اصیل خلق میکند.
- بحران اقتصادی و تاثیر آن بر زندگی کشاورزان بهطور موثر به تصویر کشیده میشود.
- رابطه عاطفی بین نیکولا و لکلک، بهعنوان نمادی از بازگشت و ترمیم، کانون اصلی فیلم است.
- استفاده از راوی برای بازگویی افسانه سیلیان، عمق نمادین به داستان میبخشد.
- اگرچه موسیقی فیلم گاهی احساساتی است، اما طنز و لحن گزندهای وجود دارد که از شیرینی کاذب جلوگیری میکند.
کارگردان پیوند میان مرد و پرنده را با گرما و طنز به تصویر میکشد. این فیلم بینایی خانوادگی و دلگرمکنندهای است برای آنانی که داستانهای کارگران کشاورز را دوست دارند.
این فیلم برای علاقهمندان به سینمای مستند-داستانی و داستانهای انسانی با پسزمینههای اجتماعی عمیق، توصیه میشود.




