شب بزرگ من در پاریس: با خماری در آپارتمانی قفل شده و فرار از طریق پنجره
داستان تجربه شخصی در سال ۱۹۹۵ که پس از یک شب پر از ویسکی در پاریس، در آپارتمان دوستی قفل شده و برای فرار مجبور به عبور از پنجره با ارتفاع چهار طبقه میشود.

فرار خطرناک از آپارتمان قفل شده در پاریس
این داستان شخصی مربوط به زمستان ۱۹۹۵ است که نویسنده پس از یک شب پر از مشروبات الکلی در پاریس، در آپارتمان دوست خود که به نیویورک پرواز کرده بود، بیدار میشود. تمیزکار هفتگی در حالی که او خواب بود، در را قفل کرده و تلفن نیز قطع بود. پس از تلاشهای ناموفق با کلیدها و درخواست کمک از پستچی، همسایه ای در ساختمان مقابل توجه او را جلب میکند.
- تلاش برای باز کردن در با کلیدهای موجود در کاسه آشپزخانه
- تماس ناموفق با پستچی از طریق آیفون
- درخواست کمک از همسایه از طریق پنجره رو به حیاط
- عبور از پنجره باریک و بلند با نگه داشتن کیف در آغوش
- رسیدن به پنجره ساختمان مقابل و نجات توسط همسایه
"همسایه جدیدم فکر میکند، حداقل باید کیفم را رها کنم." "وقتی با انتخاب بین کاری شرمآور و کاری خطرناک روبرو میشوی، گاهی هر دو را انجام میدهی."
این تجربه در نهایت به عنوان درس زندگی درباره انتخابهای دشوار و ترکیب شرم و خطر در نظر گرفته میشود.


