دههای از «اروپای قلعهای» تنها به بیرحمی، سودجویان و نژادپرستان خدمت کرده است
دههای است که اروپا در حالت بحران مهاجرت بهصورت دائمی معلق مانده. جناحهای راست افراطی برندههای سیاسی این «بحران» هستند، اما تنها به این دلیل که احزاب میانهرو مشروعیتبخش آنان بودهاند.

دههای از اروپای قلعهای و بحران دائمی مهاجرت
برای یک دهه، اروپا در حالت بحران مهاجرت بهصورت دائمی معلق مانده است. این بحران نه بازتاب واقعیت ناتوانی اروپا در مقابله با ورودهای جدید، بلکه نشاندهنده وجود بازیگران فراوانی است که از ایجاد حس بحران سود میبرند. این روایتها یک اقتصاد سیاسی ترس را تقویت کرده و دگرگونیهای گستردهای در معماری مرزی و سیاست مهاجرت اروپا ایجاد نمودهاند. مجموعه صنعتی-مرزی اروپا رونق دارد؛ فرونتکس، آژانس مرزی اتحادیه اروپا، با بودجهای که از ۹۰ میلیون یورو در سال ۲۰۱۴ به بیش از ۱ میلیارد یورو در سال جاری رسیده، یکی از سودجویان اصلی است.
- بحرانسازی باعث رونق اقتصادی برای شرکتهای امنیتی و نظامی شده است.
- احزاب راست و راست افراطی در سراسر اروپا با القای احساسات ضد مهاجرتی در حال صعود هستند.
- احزاب میانهرو با تقلید از سیاستهای راست افراطی، ناخواسته به مشروعیتبخشی و تقویت آنان کمک میکنند.
- مثالهای آلمان با حزب «آلترناتیو برای آلمان» و بریتانیا با دولت کارگر این روند را به وضوح نشان میدهند.
- سیاستهای سختگیرانه مهاجرتی نه تنها مشکل را حل نمیکنند، بلکه هنجارهای دموکراتیک را فرسایش میدهند.
«وقتی شما با سیاست بیرحمی سعی در پیشی گرفتن از کسانی دارید که کل برنامه سیاسیشان بر پایه بیرحمی بنا شده، شکست اجتنابناپذیر است.» «طبق گزارش عفو بینالملل، شرایط تحت پوشش پیمان جدید مهاجرت «آنقدر گسترده، مبهم و重叠 هستند که احتمالاً بهطور منظم اعمال خواهند شد.»
در جهانی با دلایل فراوان برای جابجایی اجباری انسانها — از جنگ و نسلکشی تا بهرهکشی سرمایهداری و فروپاشی آبوهوا — افزایش امنیت مرزی، اخراجها و یک سیاست عمومی بیرحمی هرگز «مسئله مهاجرت» را حل نخواهد کرد. از آنجایی که مهاجرت به سنگبنای چرخش فعلی به سمت اقتدارگرایی تبدیل شده، مقاومت باید دقیقاً حول محور مهاجرت شکل بگیرد. آینده دهه پیشرو به اقدامات ما بستگی دارد: انجام عملیات نجات در مدیترانه، مختل کردن حملات مهاجرتی و پروازهای اخراج، و بازپسگیری شهرها به عنوان فضاهایی از کثرتگرایی و همبستگی.




