داستان کوتاه اسکایریم: فانوس دریایی فراستفلو و تراژدی خانواده هابد
تحلیل داستان تراژیک فانوس دریایی فراستفلو در بازی اسکایریم، که سرنوشت تلخ خانواده هابد را در برابر موجودات زیرزمینی روایت میکند

داستان تراژیک فانوس دریایی فراستفلو
این داستان یکی از تاریکترین و غمانگیزترین قصههای مخفی در بازی اسکایریم است که بدون کوئست مشخصی توسط بازیکن کشف میشود. خانواده هابد - متشکل از هاپد دریانورد، همسرش راماتی و دو فرزندشان مانی و سودی - با امید زندگی آرام در فانوس دریایی فراستفلو ساکن میشوند، اما بهزودی متوجه میشوند زیرزمین فانوس لانه فالمرها و چروسهای آدمخوار است.
- کشف تدریجی تراژدی از طریق دفترچههای خاطرات اعضای خانواده
- صداهای مرموز از زیرزمین و ناپدید شدن وسایل
- مرگ راماتی توسط موجودات و تلاش هاپد برای نجات فرزندان
- اسارت مانی و سودی در تونلهای زیرین و مرگ تراژیک آنها
"ای خدایان… ای خدایان چرا؟ وقتی برگشتم خونه، دیدم رَمَتی عزیزم کشته شده" - آخرین یادداشت هاپد
"صداها دارن بلندتر میشن… نمیدونم چرا هی میره اون پایین" - نوشتههای سودی
بازیکن با کشتن هیولاها و بازگرداندن استخوانهای هاپد به آتش فانوس، به این تراژدی پایان میدهد و نور فانوس نماد آرامش ابدی او میشود.


