چارلی چاپلین: من میتوانستم هم بگریانم و هم بخندانم!
بخشی از خودزندگینامه چارلی چاپلین درباره آغاز کارگردانی و تجربیاتش در استودیو کی استون، روابط با مابل نورمند و سنت، و کشف توانایی منحصر به فردش در ترکیب طنز و احساس.

چارلی چاپلین و آغاز کارگردانی
این بخش از خودزندگینامه چارلی چاپلین به روزهای آغازین فعالیت او در استودیو کی استون میپردازد. پس از اختلاف با مابل نورمند (کارگردان جوان)، چاپلین با سنت (مدیر استودیو) توافق میکند که خودش کارگردانی فیلمهایش را بر عهده بگیرد. این نقطه عطفی در کارنامه هنری او بود که با موفقیت فیلم “گرفتار در باران” همراه شد و اعتماد به نفسش را به عنوان یک کارگردان مستقل تقویت کرد.
- اولین کارگردانی: چاپلین از مسئولیت جدید میترسید اما پس از تأیید سنت، با اطمینان به کار ادامه داد.
- استقلال هنری: از آن پس، او هم داستان فیلمها را مینوشت و هم کارگردانی میکرد.
- پاداش و رابطه با سنت: پس از هر فیلم، ۲۵ دلار پاداش میگرفت و روابطش با سنت صمیمیتر شد.
- کشف سبک شخصی: حرکات کمدی او چنان تأثیرگذار بود که هم تماشاگران را میخندانَد و هم میگریاند.
- پایان قرارداد: با اعتماد به نفس بالا، چاپلین برای دستمزد بالاتر (هفتهای هزار دلار) اصرار کرد.
دروتی دونپورت به او گفت: “درست است که بازی شما کمدی است، ولی مرا به گریه انداخت.” چاپلین در پاسخ نوشت: “من میتوانستم هم بگریانم و هم بخندانم!”
این خاطرات، خلاقیت و اصالت چاپلین را در شکلدادن به سینمای کمدی نشان میدهد.
