اندر حکایت بستن سنگ و گشودن سگ: بحران نظام درمانی ایران
تحلیلی از نظام درمانی ایران با استناد به حکایت سعدی که در آن سنگ (وسیله دفاع) بسته و سگ (تهدید) رها شده است. نویسنده تجربه شخصی خود از مواجهه با پزشکان سودجو و سیستم درمانی معیوب را شرح میدهد.

بحران نظام درمانی ایران
این مقاله با استناد به حکایت سعدی شیرازی از گلستان، بحران عمیق نظام درمانی ایران را تحلیل میکند. نویسنده تجربه شخصی خود از مواجهه با مراکز درمانی لوکس و پزشکان سودجو را روایت میکند که بیماران را با تهدید و ترساندن وادار به接受 درمانهای غیرضروری میکنند.
- نظام درمانی به جای حمایت از بیمار، به بازار مکّاره تبدیل شده است
- عدم نظارت و شفافیت باعث گسترش جراحیهای غیرضروری شده است
- پزشکان شریف در برابر سودجویان منزوی میشوند
- بیماران در میدان مین درمانی گرفتار شدهاند
- اعتماد بین پزشک و بیمار در حال نابودی است
“درمان، قربانی درآمد میشود” - این جمله خلاصه کل فاجعه است “وقتی ماشینت را میبری تعمیرگاه، اگر آدم درستی نباشد یک فهرست بلندبالا جلوی تو نمیگذارد؟”
نویسنده هشدار میدهد که بدون اصلاحات بنیادین، این بحران ادامه خواهد داشت و هر روز بر تعداد قربانیان افزوده خواهد شد.


