ترور طبقه میانی فرهنگی ایراناندیش: بحران داوری و گفتوگو در فضای دوقطبی
تحلیل وضعیت حذف تدریجی روزنامهنگاران و کنشگران فرهنگی ایراناندیش در فضای دوقطبی رسانهای. بررسی آثار «خشونت نمادین» و «تله محبوبیت» بر تضعیف امکان گفتوگو و انسجام ملی پس از جنگ ۱۲روزه.

ترور طبقه میانی فرهنگی ایراناندیش
این تحلیل به بحران حذف تدریجی کنشگران مرزی فرهنگی میپردازد که نقش حیاتی در حفظ انسجام ملی ایفا میکنند. نویسنده با استناد به نظریههای پیر بوردیو و آنتونیو گرامشی، فرآیند «خشونت نمادین» و «بحران هژمونی» را در فضای رسانهای ایران بررسی میکند.
- جنگ ۱۲روزه به عنوان نقطه عطفی عمل کرد که در آن طبقه میانی فرهنگی حول محور ایران فرهنگی همبستگی ایجاد کرد
- پس از جنگ، فرآیند بیاعتبارسازی سیستماتیک این کنشگران از طریق مکانیسمهایی مانند ماجرای «سیمکارت سفید» تشدید شد
- تله محبوبیت هنرمندان و کنشگران را به سمت سادهسازیهای دوقطبی سوق میدهد
- نبود فضای میانی گفتوگو به فرسایش اجتماعی و نزاعهای هویتی بیپایان میانجامد
«ترور طبقه میانی فرهنگی، ترور امکان داوری، گفتوگو و ترمیم است»
«جامعهای که کنشگران مرزیاش را از دست میدهد، سیاست را به نزاعهای بیپایان هویتی میسپارد»
راهکارهای پیشنهادی شامل تقویت نهادهای میانجی، حل مسائل بنیادی مانند حجاب و فیلترینگ، و تشکیل طبقه جدید فرهنگی حول محور ایران است.




