منازعه چین و آمریکا حول مرکانتیلیسم و نادیدهگیری الگوی حکمرانی در ایران
مقاله به بررسی بازگشت ملیگرایی اقتصادی در قالب نومرکانتیلیسم در روابط چین و آمریکا میپردازد و کمتوجهی به این الگوی حکمرانی در ایران را نقد میکند. تجربه تاریخی انگلستان الیزابتی نشان میدهد ترکیب سیاستهای حمایتی با ظرفیتسازی داخلی به رشد صنعتی منجر شده است.

منازعه چین و آمریکا و الگوی مرکانتیلیسم
مقاله حاضر به تحلیل بازگشت ملیگرایی اقتصادی در قالب نومرکانتیلیسم در روابط بینالمللی میپردازد. نویسنده استدلال میکند که مرکانتیلیسم تاریخی و ملیگرایی اقتصادی معاصر دو فصل از یک کتاب طولانی هستند که دغدغه مرکزی آنها حفظ و افزایش قدرت اقتصادی-ملی است.
- مرکانتیلیسم را میتوان اولین شکل نظاممند «ملیگرایی اقتصادی» مدرن دانست
- تجربه تاریخی انگلستان الیزابتی نشاندهنده موفقیت سیاستهای حمایتی است
- سیاستهای «آمریکا اول» ترامپ و راهبرد «ساخت در چین ۲۰۲۵» نمونههای معاصر هستند
- ابزارهای قدیمی مانند طلا و نقره جای خود را به فناوری و زنجیره تأمین دادهاند
- کمتوجهی ایران به این الگوی حکمرانی یک خلأ بزرگ محسوب میشود
«ما همیشه باید توجه داشته باشیم که از بیگانگان بیش از آنچه به آنها میفروشیم، نخریم، زیرا در غیراین صورت باید خود را فقیر و آنها را ثروتمند کنیم.»
«در کانون ملیگرایی اقتصادی، گره زدن منافع اقتصادی با اهداف ملی قرار دارد.» - فردریک لیست
این تحلیل نشان میدهد که ملیگرایی اقتصادی امروز نه صرفاً بازگشت که تکامل تاریخی مرکانتیلیسم است که با ویژگیهای جهانیشدن پیچیده ترکیب شده است.


