اخلاق مدرن به ظاهر کار دارد نه به فضیلتها؛ تفاوت اخلاق با رفتار خوب
از منظر صدرایی، تربیت اخلاقی باید انسان را به نقطهای برساند که فعل او نه از روی عادت، نه از روی ترس و قانون، و نه برای سود و لذت، بلکه از سر معرفت، عشق و جهتگیری وجودی انجام شود.

تفاوت اخلاق حقیقی و رفتارهای اخلاقنما از دیدگاه ملاصدرا
این تحلیل به بررسی تفاوت بنیادین بین اخلاق حقیقی و رفتارهای ظاهری اخلاقی از منظر حکمت متعالیه ملاصدرا میپردازد. از دیدگاه صدرایی، اخلاق امری وجودی است که ارزش خود را از اثر تکوینیاش بر جوهر نفس انسان میگیرد، در حالی که اخلاق مدرن صرفاً به ظواهر رفتاری توجه دارد.
- اخلاق حقیقی تنها زمانی معنا پیدا میکند که فعل انسان، او را در مسیر قرب به حقیقت مطلق قرار دهد
- رفتارهای اخلاقنما مانند رعایت قانون از ترس جریمه یا کمکهای مدنی بدون نیت الهی، فاقد ارزش اخلاقی حقیقی هستند
- خطر بزرگ این رویکرد در نظام تربیتی آشکار میشود که ظواهر اخلاقی جایگزین حقیقت اخلاق میشوند
- تربیت اخلاقی اصیل باید انسان را به نقطهای برساند که فعل او از سر معرفت، عشق و جهتگیری وجودی انجام شود
- سیاستگذاری تربیتی نمیتواند به ظواهر اخلاقی بهمثابه شاخص رشد اخلاقی تکیه کند
“اخلاق در حکمت متعالیه زمانی معنا دارد که فعل انسان، او را در مسیر قرب به حقیقت مطلق قرار دهد و مرتبه وجودی او را شدیدتر کند.”
“اخلاق مدرن، هرچند برای کارآمدی جامعه ضروری است، نهایتاً بیرون از افق وجودی انسان میماند و با درون او کاری نمیکند.”
این تحلیل نشان میدهد که اخلاق سکولار اگرچه در اداره جامعه موفق است، اما در ساختن انسان شکست میخورد و تنها به ساماندهی بدنه اجتماعی میپردازد، نه پرورش روح جامعه.




