آیا باید جرایم زیستمحیطی را مانند قتل جدیتر بگیریم؟
این مقاله به بررسی این سوال میپردازد که چرا جرایم زیستمحیطی مانند قتل در رسانهها پوشش داده نمیشوند و آیا باید این نوع جرایم را با همان جدیت پیگیری کرد.

چرا جرایم زیستمحیطی مانند قتل تلقی نمیشوند؟
جرایم زیستمحیطی اغلب دور و انتزاعی به نظر میرسند، در حالی که در واقعیت تأثیرات ملموس و گستردهای بر زندگی مردم دارند. نویسنده که یک روانشناس جنایی است، استدلال میکند که اگر جرایمی مانند آلودگی هوا، قطع غیرقانونی درختان و قاچاق حیات وحش با همان جدیتی که قتل در رسانهها پوشش داده میشود، گزارش شوند، جامعه درک بهتری از فوریت این مشکلات پیدا خواهد کرد.
- جرایم زیستمحیطی میتوانند باعث آسیبهای جدی به سلامت انسان و تنوع زیستی شوند.
- این جرایم اغلب توسط سندیکاهای جنایی سازمانیافته انجام میشوند که شبیه به قاچاقچیان مواد مخدر عمل میکنند.
- شش انگیزه روانی برای ارتکاب جرایم زیستمحیطی وجود دارد: آسانی، مصونیت از مجازات، طمع، توجیه، conformity و desperation.
- پوشش رسانهای بیشتر میتواند به عنوان یک بازدارنده عمل کند و اضطراب زیستمحیطی را کاهش دهد.
- لازم است بین رفتارهای روزمره مخرب زیستمحیطی و جرایم جدی تمایز قائل شویم.
"اگر کسی به آپارتمان شما بیاید و مبلمان شما را آتش بزند، داراییهای شما را بدزدد، حیوان خانگی شما را بکشد و به آب شما سم اضافه کند... چه میکنید؟" "این سندیکاهای شبه مافیایی شبیه به جهان خطرناک قاچاقچیان مواد مخدار هستند تا مردانی با کت و شلوار که بر اساس طمع تصمیم میگیرند."
با در نظر گرفتن جرایم زیستمحیطی در همان دستهبندی روانی قتل، میتوانیم بهتر درک کنیم که چه چیزی در خطر است و برای محافظت از سیارهمان اقدامات قاطعانهتری انجام دهیم.
