آیا در عصر محتوای هوش مصنوعی و تلویزیون متوسط، وقت بازگشت نخبهگرایی فرهنگی فرا رسیده است؟
سلطه فرهنگ عامهپسند و محتوای الگوریتمی بیمایه، پرسشهایی درباره ارزشهای هنری مطرح میکند. آیا باید استانداردهای فرهنگی را بازتعریف کنیم؟

بازگشت نخبهگرایی فرهنگی در عصر هوش مصنوعی
این مقاله به بررسی تغییرات فضای فرهنگی معاصر میپردازد که در آن محتوای الگوریتمی و تولیدات هوش مصنوعی جایگاه ویژهای پیدا کردهاند. نویسنده استدلال میکند که رویکرد "بگذار مردم از چیزها لذت ببرند" که در دهه گذشته حاکم بود، اکنون با چالشهای جدیدی روبرو شده است. ظهور اصطلاحاتی مانند "محتوای اسلاپ" و "پوسیدگی مغزی" نشاندهنده نگرانیهای جدی درباره تأثیر محتوای بیمایه بر سلامت فکری جامعه است.
- تولیدات هوش مصنوعی که مبتنی بر تقلید و تکرار هستند
- سلطه الگوریتمها بر صنایع فرهنگی مانند موسیقی و تلویزیون
- تبدیل هنر به کالای تجاری محض
- از بین رفتن مرز بین تبلیغات و سرگرمی
- افزایش تولیدات میانهحال و فاقد خلاقیت
"هنر جدی بیشتر تمایل دارد شما را ناراحت کند یا شما را مجبور کند برای دستیابی به لذتهایش سخت کار کنید" - دیوید فاستر والاس
"تمایز بین هنر و دارایی ناپدید شد. قیمتها، نه ایدهها، حاکم هستند" - رزانا مکلافلین
در نهایت، مقاله پیشنهاد میکند که شاید زمان بازنگری در استانداردهای فرهنگی فرا رسیده باشد. اگرچه نخبهگرایی فرهنگی ممکن است راهحل کامل نباشد، اما میتواند به عنوان سدی در برابر هنر خلأگرا و تجاری عمل کند.




