نفسهای گمشده در هوای آلوده شهر و خفقان حافظه
مقالهای درباره مقایسه آلودگی هوای فیزیکی شهر با فراموشی خاطره شهیدان دفاع مقدس. نویسنده با اشاره به یادگارهای شهیدان در سطح شهر، خطر فراموشی ریشههای انقلاب و تأثیر آن بر هویت جمعی را بررسی میکند.
نفسهای گمشده در هوای آلوده شهر
این مقاله به مقایسهی عمیقی میان دو نوع آلودگی میپردازد: آلودگی هوا که مشهود و فیزیکی است، و «خفقان حافظه» که نادیدنی اما به همان اندازه خطرناک است. نویسنده استدلال میکند که فراموشی شهیدان دفاع مقدس و ریشههای انقلاب اسلامی، همچون آلایندهای نامرئی، هویت و معنی زندگی در شهر را تهدید میکند. در گوشهوکنار شهر، از نام خیابانها تا یادگاریهای کوچک، ردّپای شهیدانی دیده میشود که نفسهایشان را برای آزادی این سرزمین تقدیم کردند.
- فراموشی به مثابه خیانت خاموش: مقاله تأکید دارد که نادیده گرفتن این یادبودها و گذشتن بیتأمل از کنار آنها، نوعی غفلت تدریجی و خیانتی به تمامی کسانی است که قربانی شدند.
- شهر در حال تغییر: با رشد برجها و عریض شدن خیابانها، این سؤال مطرح میشود که آیا حافظهی جمعی با همان سرعت پیشرفت فیزیکی شهر حرکت میکند یا اینکه سایهی شهیدان به تدریج محو میشود.
- الگویی از یادآوری فعال: نویسنده به مطب دکتر محمدمهدی اسعدی اشاره میکند که با نصب عکس برادر شهیدش و قرار دادن یادگاریهای او، فضایی معنوی ایجاد کرده است. این اقدام نشان میدهد احترام به شهید میتواند بخشی از سبک زندگی باشد، نه فقط یک سخنرانی رسمی.
- شهیدان، نفسهای امانتی: شهیدان تنها نام روی سنگ نیستند؛ آنها نفسهای پاکی هستند که در هوای شهر جریان دارند و حیات معنوی آن را تضمین میکنند.
- انتخاب روزمره: مقاله با این هشدار به پایان میرسد که انتخاب پیشِ رو این است: یا با زنده نگاه داشتن یاد شهیدان، هوای معنوی شهر را پاک کنیم، یا در خفقان نسیان و آلودگی، آرام بمیریم.
"شهری که نفسِ تاریخی خود، یعنی شهیدانش را فراموش کند، ریههای معنویاش از کار میافتد." "احترام به شهید، تنها یک گفتار نیست؛ یک سبک زیستن است. انتخابی است روزمره."
در نهایت، نویسنده از خوانندگان میخواهد که گاهی بایستند، به این نمادها و خاطرات گوش دهند و فراموش نکنند که شهیدان چراغ راه بودند و ادامهی این نور به انتخاب آگاهانهی جامعه بستگی دارد.


